
- نویسنده : esteshragh
-
بازدید: 3340

تاریخچه استشراق
چکیده
در این نوشتار تاریخچه شرقشناسی و ده مرحله آن به کاوش گذاشته شده است که از آغاز روابط سیاسی شرق و غرب و رقابت تمدنهای آنها شروع میشود و در ادامه، آشنایی غربیها با اسلام و نقدنویسی انفرادی علیه آن، ترجمه قرآن، دفاع کلیسا و جنگهای صلیبی و انتقال علوم و تمدن اسلامی به غرب به بحث گذاشته شده است.
کلید واژهها: قرآن، استشراق، غرب، اسلام، جنگهای صلیبی، انتقال علوم و تمدن.
آرای صاحب نظران
نویسندگان راجع به آغاز شرق شناسی غربیان آرای گوناگونی ارائه دادهاند:
گروهی برآنند که شرق شناسی رسمی از قرن 18 میلادی آغاز شده است؛ زیرا واژه «Orientalism» در نیمه دوم قرن 18 در فرهنگ کشورهای غربی وارد شد. برخی معتقدند که جریان شرق شناسی از قرن 16 میلادی در اروپا آغاز شده است؛ زیرا نهادهای شرق شناسی و اسلام شناسی در کشورهای اروپایی و آمریکایی در طول چهار قرن اخیر تأسیس شده است.
عدهای میگویند که غرب از قرن 14 م. پس از جنگهای صلیبی به فکر افتاد تا به جای جنگ نظامی به شناسایی فرهنگ مشرق زمین بپردازد تا براساس دستاوردهای پژوهشی شرق شناسی، راههای واقع بینانهتری را برای تعامل با شرق داشته باشد.[i]
جمعی مانند رودی بارت[ii] و گوستاودوجا برآنند که غرب در قرن 12 که شکوفایی تمدن اسلامی را در اندلس و انتقال علوم یونان و رم به امت اسلامی مشاهده کرد، به ترجمه کتب عربی و اسلامی و شرق شناسی اقدام نمود تا از آن دانش عظیم بهرهمند شود؛ به همین جهت گوستاو دوجا نام کتابش را که در 1960 منتشر کرد، تاریخ مستشرقان در اروپا از قرن 12 تا 19 نام نهاد.[iii]
دکتر عبدالحمید صلح حمدان که از متخصصان بحث استشراق در لیبی است، بر این باور است که آغاز استشراق انفرادی، قرن 11 میلادی است که با فعالیت بطرس المحترم (1156 ـ 1092) شروع شده و در هر قرن یکی دو نفر به آن میپرداختند، وی نام آنها را در مقدمه کتاب خویش میبرد؛ اما آغاز استشراق گروهی غربیان، قرن 16 میلادی است که انبوه محققان و دانشمندان غربی در هر کشوری وارد شرق شناسی و اسلام شناسی شدند. او به همین دلیل کتاب طبقات المستشرقین خود را با معرفی مستشرقان قرن 16 میلادی شروع میکند و به بیان زندگی نامه بیش از 200 مستشرق میپردازد.[iv]
دکتر محمد دسوقی ـ رئیس بخش فقه و اصول دانشکده شریعت دانشگاه قطر ـ دکتر نجیب عقیقی معتقدند که فتح اندلس و فتوحات اسلامی در اروپا در قرنهای 8 تا 10 بود که غرب و مسیحیت را به وحشت انداخت، و آنها برای چاره اندیشی به شرق شناسی و اسلام شناسی پرداختند و از این رو، عقیقی تاریخ استشراق را هزار ساله میداند.[v]
برخی مانند دکتر محمود حمدی زقزوق در کتاب الاستشراق و الخلفیة بر این باورند که مجرّد ظهور دین اسلام و دعوت پیامبر خاتم که نسخ دیگر ادیان را به همراه داشت، مسیحیان و یهودیان غرب را برانگیخت تا مانند یوحنای دمشقی به شناسایی اسلام و نقد آن بپردازند.[vi]
دکتر ساسی سالم الحاج ـ مؤلف نقد الخطاب الاستشراقی ـ نیز مینویسد: شرق شناسی غربیان از قرن 6 قبل از میلاد آغاز شد، در دوره کنعانیان که یونانیان و ایرانیان ارتباط تجاری و سپس فرهنگی خویش را آغاز کردند.[vii]
مراحل دهگانه شرق شناسی
1. شرق شناسی عام از قرن 6 ق.م تا قرن 6 م.
ـ آغاز روابط سیاسی شرق و غرب و رقابت دو تمدن
اولین رابطهای که در تاریخ بین شرق و غرب در پی رابطه تجاری دوران کنعانیها به وجود آمد، کشاکش قدرت در قرن ششم ق.م بین حکومت ایران و یونان بود، یونانیان از آن دوره اقدام به «شناخت شرق» نمودند تا رقیب خویش را شناخته و راههای مقابله و دفاع و تهاجم را بیابند.
اولین مستشرق آن دوران مورخ بزرگ و شهیر یونانی هیردوتس بود. وی که در غرب «پدر تاریخ» نام گرفت، مجموعه مشاهداتش را از سرزمین ری، رافدین، عراق، مصر، شام، جزیرة العرب و نیز مردم شناسی و عادات و تجارتها و کالاهای تجارتی آنها را در کتاب ماندگار خویش ثبت کرد، گرچه نوشتههای وی شامل افسانهها، خرافات و مطالب و گزارش وقایع خارق العاده بیپایة فراوانی نیز هست.
دومین ارتباط، در قرن چهارم ق.م به وجود آمد که اسکندر مقدونی ـ پادشاه یونان و کشورگشای جوان غربی ـ به ایران و کلیه سرزمینهای مشرق زمین حمله کرده بود، و با تئوری «تک قطبی شدن کره زمین» سراسر آسیا را اشغال نمود تا به دروازههای چین رسید، و چون مرگش در آن لحظات در 33 سالگی فرا رسید لشگرکشیهای غرب به شرق متوقف شد، اسکندر در این حملات برای فتح جزیرة العرب پس از فتح مصر و هلال خصیب، گروهی را به فرماندهی ارخیاسArchias مأموریت داد تا از شهر بابل به سوی بحرین گسیل شود و اطلاعات لازمه برای یک حمله موفق را جمع آوری کند، وی اطلاعات فراوانی را از آن سرزمین جمع آوری کرد که بخشی از اسناد شرق شناسی غربیان را تشکیل داد.[viii]
2. آشنایی اولیه غربیان با اسلام در عصر ظهور اسلام
آن گاه که پیامبر اسلام جهانیان و پیروان همه آیینها را به آیین پاک اسلام فراخواند عالمان مسیحی و یهودی و گروههای مردم و دیگر ادیان از غرب و شرق به صورت انفرادی یا گروهی و یا سازمانی برای شناسایی این دین جدید و پیامبر آن به مدینه میآمدند و تحقیقاتی دربارة اسلام داشتند، جمعی از آنان اسلام را میپذیرفتند، و برخی اطلاعات تازه را به مردم و مسئولان موطن خویش انتقال داده و احیاناً تعدادی هم براساس عصبیتهای کور دینی خود یا منافع مادی و جاه و جایگاه اجتماعی و یا بدفهمی از سر ستیز در آمده و به مبارزه با اسلام میپرداختند.
نامههایی که پیامبر اکرم به پادشاهان و رؤسای کشورهای غرب و شرق فرستادند، انگیزه اسلام شناسی را در آنها ایجاد کردند؛ برخی استقبال کرده و با نگاه خوشبینانه معارفی از اسلام را صحیح فرا گرفتند و برخی دشمنانه به پژوهش دربارة اسلام پرداختند و درگیریهایی ایجاد کردند.[ix]
3. اسلام شناسی مغرضانه و نقد نویسی انفرادی علیه اسلام
ـ یوحنای دمشقی، اولین مستشرق اسلام شناس
قرن هشتم میلادی (قرن دوم هجری)، عالم مسیحی یوحنای دمشقی (749 ـ 676 م.) که در سایه خلافت امویان زندگی و به دربار امویان خدمت میکرد، اولین مسیحی بود که به طور رسمی به اسلام شناسی نقادانه روی آورد و کتابهایی در ردّ آن نوشت به نام: محاورة مع مسلم؛ (= گفتگو با مسلمانان) و کتاب ارشادات النصاری فی جدل المسلمین؛ (= راهنمایی برای مسیحیان جهت مناظره با مسلمانان).[x]
از آن جا که یوحنا خودش یک شرقی بود و در سرزمین شرق در دولت امویان زندگی میکرد، شاید نتوان او را آغازگر استشراق غربیان شمرد، ولی چون به عنوان یک مسیحی و غیر مسلمان نقد اسلام شناسی را شروع کرد، میتوان او را آغازگر جریان ضد اسلامی استشراق تبشیری برشمرد.
ـ ثیوفانیس بیزانسی
دومین مستشرق تبشیری، ثیوفانیس، متوفای 202 ﻫ ـ 817 م ـ نویسنده بیزانسی کتاب زندگانی محمد ـ است.
وی در کتابش نوشت:
«پیامبر اسلام پیامبر خدا نبود، بلکه وی تعالیم اسلام را از علمای مسیحی و یهودی شام فرا گرفت، پیروانش نیز او را "مسیح موعود" میدانستند.»[xi]
البته این پژوهشهای اسلامشناسی در قرون اولیه اسلام از یکدیگر گسسته و غیرمرتبط و سازمان نیافته بود.
4. اقدام کلیسا به ترجمه قرآن
ـ پطرس اولین کشیش مترجم قرآن
پدر روحانی پطروس المبجّل المحترم[xii] (1157 ـ 1092 م) در فرانسه متولد شد، خانوادهاش او را در کودکی مشغول تحصیل علوم دینی کردند، او در 17 سالگی به دست قدیس هوکس به سلک روحانیت درآمد، پس از سالها فعالیت دینی در 30 سالگی رئیس کلیسای «کلونی»[xiii] واقع در شرق فرانسه شد.[xiv]
پطروس در سال 1143 م. اقدام به اولین ترجمة قرآن به زبان لاتین کرد؛ البته ترجمههای دیگری نیز از قرآن (با اغراض و اشکالات متعدد) انجام شد که بررسی آنها مقالهای مستقل را میطلبد.
5. مرحله دفاع کلیسا و غرب و شروع جنگهای صلیبی
دعوت جهانیان به اسلام در پنج قرن اول با استقبال مردم کشورهای مختلف شرق و غرب جزیرة العرب رو به رو میشد، عقلانیّت، مستدل بودن عقاید اسلامی، جامعیت قوانین زندگی، انسانیت و معنویت گرایی دین اسلام و نیز اخلاق پیامبر و پیشوایان اسلام عامل عمدهای در پذیرش آزادانه این دین از سوی جوامع شرقی و غربی بود؛ اما ورود اسلام به اروپا و اندلس و مرزهای فرانسه به ناگاه دستگاه پاپ و کلیسا را که تا آن روز بر اروپا حاکمیت مطلق داشتند، به وحشت انداخت؛ از این رو، از قرن دهم میلادی پاپها و کشیشهای بزرگ مانند جربرت ـ راهب فرانسوی در قرن 10 ـ پطرس عالی قدر در قرن 11، و دیگران خود وارد میدان اسلام شناسی و شرق شناسی شده و به فراگیری زبان عربی و ترجمه قرآن کریم و نوشتن نقد و اشکالات بر آن شدهاند.[xv]
ناکامی دستگاه پاپ در این مبارزه به خاطر ضعف شدید علمی، موجب شد کلیسائیان به برخورد نظامی و خشن فیزیکی مصمم شوند و جنگهای دویست ساله صلیبی را راه بیندازند تا با ساقط کردن کاخ تمدن اندلس اسلامی، راه پیشروی فرهنگ اسلامی در غرب را بگیرند.
کلیسا که موجودیت دین مسیحیت را با حضور دین جدید کامل تر در صحنه فرهنگ جهانی در خطر دید، به دست و پا افتاد و به شناسایی کامل معارف این دین و ملت عرب و امت اسلامی و کشورهای اسلامی شرق روی آورد تا اولاً: راههای دفاع در برابر پیشرفت بیشتر فرهنگ اسلام را بشناسد و ثانیاً: به راههای تبشیر و تبلیغ مسیحیت و برگرداندن تازه مسلمانان به دین نصرانی، و مسیحی نمودن دیگر مسلمانان مشرق زمین دست یابند.
یوهان فوک ـ مستشرق مسیحی ـ چنین مینویسد:
«هنگامی که غرب با این انگیزه باز پسگیری مستعمرات و گسترش مجدد مسیحیت به شناخت شرق (استشراق) میپردازد، طبیعی است که جهت گیری پژوهشهایشان شناختهای واقع گرایانه و بیطرفانه نیست، بلکه در صدد یافتن نقاط آسیب پذیر شرقیان خواهد بود که معرفتی غیر علمی و غیر واقع بینانه میباشد. در این شرایط جنگی، شناخت متقابل دو گروه از یکدیگر دقیق و حقیقتی نخواهد بود.
اندیشه تبشیر و مسیحی نمودن جوامع شرقی اصلیترین انگیزة مستشرقان برای ترجمه قرآن و کتب عربی بود؛ زیرا هر قدر که جنگهای نظامی علیه مسلمانان ادامه مییافت، نه تنها توفیقی در تغییر دین و تضعیف ایمان آنان به دست نمیآوردند، بلکه شاهد تأثیرپذیری جنگاوران صلیبی و خضوع آنها در برابر تمدن و اندیشه اسلامی میشدند.»[xvi]
جنگهای صلیبی حدود دویست سال از سال 489 تا 691 هجری، یعنی از 1095 تا 1291 م. به طول انجامید.
مورّخان، مدت جنگهای صلیبی را دویست سال بین سالهای 488 تا 690 ﻫ.یعنی سالهای 1095 تا 1291م. دانستهاند، اما برخی محققان تاریخ نگار معتقدند که این جنگهای صلیبی در قرن سیزدهم قطع نشد، بلکه مسیر خویش رابه سوی سرزمین اسلامی آفریقا تغییر داد و از سال 668 تا 792 ﻫ. یعنی بین سالهای 1270 تا 1390 م. ارتش صلیبی در کشورهای شمال آفریقا یعنی سودان، مغرب و لیبی به جنگ ادامه داد.[xvii] این جنگها آن قدر مهم بودهکه کتب مستقلی دربارة آنها نگاشته شده است، مانند کتاب الحروب الصلیبیة فی شمال افریقیه، تألیف دکتر ممدوح حسین.
ـ استشراق، مکمل جنگهای صلیبی صهیونیستی
دکتر محمد قطب از لیوبولدفایس نقل میکند که فعالیتهای مستشرقان مکمل و تحقق بخش اهداف نهایی حملهها و جنگهای صلیبی و صهیونیستی است؛ زیرا جنگها فقط ممکن است به جایگزینی قدرت کفر به جای حکومت اسلامی بینجامد، ولی طرحهای فرهنگی مستشرقان است که اندیشههای اسلامی را از مغز مسلمانان خارج کرده و فرهنگ و ارزشهای غربی را جایگزین آن مینماید.[xviii]
6. انتقال علوم و تمدن اسلامی به غرب، از قرن 13 م.
غرب که قرنها دوران خاموشی و تاریکی خود را میگذراند، اکنون در قرن سیزدهم بیدار و شاهد پیشرفتهای علمی و فرهنگی خیره کننده مسلمانان شده بود؛ از این رو، از قرن 13 م. غربیان به ویژه پاپها و دستگاههای کلیسا و دولتهای غربی و مستشرقان آنها مصمّم شدند برای فراگیری دانش و تمدن مسلمانان و رشد علمی خود و پیریزی مقدمات علمی یک نهضت فرهنگی و یک تمدن جدید گامهایی بردارند:
الف. انتقال علوم و تمدن مسلمانان به غرب
ـ پاپ رایموندوس لولوس،[xix] مؤسس اولین مرکز آموزش زبان عربی و معارف اسلامی مستشرقان
پاپ رایموندوس لولوس متولد جزیره مالاما اسپانیا متولد 1232 م. است. وی در گرماگرم جنگهای صلیبی بین مسلمانان و مسیحیان متولد شد و در همان فضا زندگی کرد و از این رو، کینة اسلام را به شدت در دل داشت، پدرش در جنگهای ضد مسلمانان مغرب شرکت داشت.
او با مشاهده ناکامی تبلیغ مسیحیت در جنگها به این نتیجه رسید که باید کار قوی فرهنگی برای تبلیغ مسیحیت علیه کفر و الحاد (اسلام) انجام بگیرد؛ از این رو وقتی کشیش شد، تشخیص داد که برای مبارزه اسلام راهی جز مراجعه مستقیم مبلغان به معارف و متن قرآن و قناعت نکردن به نقل قول دیگران وجود ندارد؛ لذا با چشم پوشی از عافیت و راحت طلبی مادی، نه سال به فراگیری زبانهای اسلامی و شرقی پرداخت، و در پایان، کتاب Ars major را در تبیین قوانین مناظره همراه با راههای استدلال منطقی و مثالهای مناسب تألیف کرد.
او معتقد بود که برای این کار باید «مؤسسه آموزشی عربی و تقویت فرهنگی مبشرین علیه اسلام» رابه عنوان رشته تخصصی تشکیل دهد، وی پس از کسب موافقت یعقوب اول و پادشاه جیمز دوم این مؤسسه را با جذب سیزده مبشر تأسیس کرد، برای گسترش اجرای این پیشنهادش به پاپ نیکولای سوم و پس از وی به هونوریوس چهارم و پس از وی به نیکولاس چهارم مراجعه و مصرّانه از آنان درخواست حمایت میکرد؛ اما هیچگاه با طرح او موافقت نمیکردند؛ زیرا امید به تأثیرگذاری فرهنگی بر مسلمانان را به این سادگی، ساده اندیشانه میدانستند، وی مجموعه آرزوهای تبشیری و تجربیات خویش رابه صورت کتاب Blanguerna در سال 1285 منتشر کرد.
تا آن که کشیش لولوس به مقام اسقف ارتقا یافت و پس از آن به مقام «پاپ» رسید. در آن زمان بود که از موضع قدرت خودش وارد اجرای گسترده این پروژه ابتکاری شد و گروههای مبشر را به انحای عالم اعزام میکرد تا تفکر کاتولیک را ترویج کنند و زبانهای مختلف را نیز فرا بگیرند. وی افرادی را که از ادیان دیگر به دین مسیحیت روی آورده بودند، موظف کرد تا زبانهای مادریشان را به مبشران آموزش دهند.
ـ منشور کنفرانس وین و طرح آموزش زبانهای شرقی در پنج دانشگاه بزرگ غرب
پاپ لولوس در پایان عمر خویش، قانونی را در کنفرانس وین تصویب کرد که پنج دانشگاه غرب «پاریس، آکسفورد، بولوینا، سلمنکا و دانشگاه اداره مرکزی پاپ» موظفاند استادان زبانهای شرقی را برای آموزش دادن به دانشجویان به کار بگیرند؛ مانند زبانهای عربی، عبری، یونانی، کلدانی ... .[xx]
کنفرانس وین ـ شورای مجمع عمومی کشیشان جهان در کلیسای شهر وین در سال 1312 م. (712 ق) ـ اجلاسی را به پیشنهاد روجر بیکن و توصیههای اکید پاپ لولوس تشکیل داد و تصویب کرد که زبانهای شرقی (عربی، یونانی، عبری و سریانی) در دانشگاههای پاریس، آکسفورد، بلوینا، آوینیون و سالامانکا و دانشگاهها شهر پاپها (kurie) تدریس شود.[xxi]
ب. ربودن کتب کتابخانهها و نسخ خطی
بعد از آن که ارتش غرب مسیحی در جنگهای صلیبی، اندلس اسلامی را اشغال کردند و پایگاه تمدن و فرهنگ علوم اسلامی را تصرف نمودند، وارد کتابخانه بزرگ اندلس شدند که برخی مورخان تعداد کتب آن را تا چهار میلیون جلد ذکر کردهاند.
زمامداران صلیبی، دانشمندان و محققان غربی را به این کتابخانه اعزام کردند تا هر آنچه از کتب را مفید میدانند، ببرند و بر اساس بهرهگیری از دانش گسترده و متنوع آنها تمدن جدید و نهضت علمی غرب را آغاز نمایند، و آنچه را نفهمیدند، آتش زدند.
پس از پایان جنگهای صلیبی و بیرون راندن صلیبیها از «عکّا» سال 1291 م.
ـ دوره هفتم استشراق: چاپ و نشر کتب اسلامی و ضد اسلامی
ـ اولین چاپخانه کتب عربی مستشرقان
مستشرقان تا قبل از قرن 16 برای دسترسی به کتب شرقی و اسلامی ناگزیر بودند نسخههای خطی شرقیان را خریداری و یا استنساخ کنند. که کار بسیار دشواری بود؛ اما در دهه 80 قرن 16 اسقف و دوق توسکانا و فردیناند فون میدیشی با تشویق پاپ اعظم و حمایت گریگور پنجم (1585ـ1572 م) برای اولین بار حروف عربی را به صورت قطعات حروف که قابل کنار هم گذاشتن باشند، به دست یک جوان ایتالیایی به نام گیوفانی باتیستا رایموندی در رم ساخته و بر اساس آن چاپخانه کتب عربی را تأسیس کردند که افق جدید و پهناوری را برای بهرهبری غربیان از کتب عربی باز کرد؛ البته سال 1586 حروف عربی به صورت زیباتری ساخته شد.
یکی از پدیدههای مهم این قرن چاپ کتب مسلمانان بود که در سال 1586 م آغاز شد. چاپخانههایی که به دستور کاردینال فردیناند مدیسی (Ferdinand de medici) تأسیس شده بود، متصدی چاپ این کتابها شدند که از مهمترین تألیفات ابن سینا در پزشکی و فلسفه بود.[xxii]
کشور هلند سپس وارد عرصة چاپ کتب عربی شد و فرانشیکو (متوفی 1597 م) به ساخت حروف زیبای عربی برای چاپخانه اقدام نمود که میتوان این تاریخ را خشت زیربنای صنعت چاپ کتب عربی چهارصد ساله لیدن به شمار آورد.
صنعت چاپ کتب عربی در آلمان نیز سال 1575 م با تلاش پزشک بیتر کیریستن آغاز شد.[xxiii]
ـ تاریخچه تأسیس اولین چاپخانههای غربی برای کتب اسلامی و عربی
1. ایتالیا
1ـ1. چاپخانه پاکانانی (paganani) در شهر بندقیه (ونزا) از اولین چاپخانههای غرب به منظور کار استشراقی بوده که در سال 1518 م به چاپ قرآن کریم اقدام کرد.
2ـ1. چاپخانه معهد یونانی در بین سالهای 1572 تا 1587م به دستور پاپ گریگور سیزدهم با همین انگیزه تأسیس شد.
3ـ1. چاپخانه کالج معهد رم (tipographia del Collegio Romano) در سال 1564م تأسیس گردید.
4ـ1. چاپخانه میدتشی در رم در سال 1584 م تأسیس شد و مدیریت آن در اختیار مستشرق معروف ریموندی (Rimondi) قرار گرفت.
5ـ1. چــاپخـــانه ســـاواری (Savary De Breves) در سال 1613 م در رم تأسیس شد.
6ـ1. چاپخانه کالج مارونی سال 1620 م تأسیس شد.
7ـ1. چاپخانه مجمع ایمال نیز در سال 1626 م تأسیس گشت.
8ـ1. انتشارات و چاپخانه آمبروزین (imprimeric ambrosiennc) در سال 1623 م در شهر میلان تأسیس شد.
9ـ1. چــــاپخــانه ســـمینار (imprimerie du Seminire) نیز در شهر پادوس (Padous) در سال 1687 تأسیس گشت.
2. فرانسه
مؤسسه (Savary de Bree) از معدود مؤسسات چاپ کتب استشراقی فرانسه بود که در سال 1616 م تأسیس گردید.
چاپ کتب عربی در فرانسه در دوره لوئی سیزدهم تحول و تکامل یافت.
3. هلند
1ـ3. چاپخانه ویژه کتب شرق شناسی در دانشگاه لیدن سال 1575 م تأسیس شد و کتب مهمی از کتابهای اسلامی و عربی در این کتابخانه چاپ و منتشر گردید.
2ـ3. چاپخانه «ارینیوس» نیز در سال 1613 م با همین انگیزه تأسیس شد.
3ـ3. چاپخانه «ال زویر Elzevier» نیز در سال 1658 م تأسیس شد و بسیاری از کتب نفیس خطی عربی را چاپ کرد.
4. آلمان
در آلمان نیز چاپخانههای متعددی در همین قرن 16 و 17 میلادی تأسیس شد که بسیاری از آنها به چاپ کتب عربی و اسلامی همت گماشتند؛ مانند چاپخانههای شهرهای فرانکفورت، توبنگن، ویتنبرگ و برام.
5. انگلیس
دو شهر لندن و آکسفورد قدیمیترین شهرهایی هستند که چاپخانههایشان به چاپ و نشر کتب اسلامی و عربی اقدام نمودند و اغلب در رشتههای ادبیات عربی، تاریخ و جغرافی چاپ میکردند.[xxiv]
ـ آغاز کتب چاپ شده مسلمانان در غرب
1. سال 1499 م. برای اولین مرتبه قرآن در بندقیه (و نیز ایتالیا) چاپ شد؛ اما اکنون از آن چاپ هیچ نسخهای باقی نمانده است؛ زیرا همه نسخههایش را سوزاندند.[xxv]
2. سال 1518 م. قرآن کریم در بندقیه چاپ شد.
3. سال 1585 م. کتاب جغرافیایی البستان فی عجائب الارض و البلدان تألیف صالحی.
4. سال 1592 م. کتاب قواعد اللغة العربیه تألیف عثمان بن عمر بن الحاجب.
5. سال 1593 م. کتاب جغرافیایی نزهة المشتاق باختران الافاق تألیف شریف ادریسی.
6. سال 1593 م. کتاب القانون فی الطب تألیف ابن سینا.
7. سال 1593 م. کتاب فلسفی النجاة تألیف ابن سینا.
8. سال 1582 م. کتاب الالفباء العربیه درآلمان.
9. سال 1594 م. کتاب تحریر اقلیدس.
10. سال 1610 م. کتاب التصریف زنجانی.
11. سال 1613 م. کتاب صناعة النحو در پاریس.
12. سال 1632 کتاب لغت القاموس المحیط تألیف فیروز آبادی.
13. سال 1650 م. کتاب المختصر فی اخبار البشر تألیف ابیالفداء در لندن.
14. سالهای 1736 ـ 1696 م. ترجمه دقیق قرآن با مقدمة جرج سیل.
15. سالهای قبل از 1720 م. تاریخ المسلمین العرب تألیف سایمون اوکلی.
16. سال 1800 م. کتاب الافادة و الاعتبار تألیف بغدادی.
17. 1818 م. کتاب زهر الأفکار تألیف تیقاشی.
ـ اعمال غرض در گزینش کتب مخدوش مسلمانان برای چاپ
همواره مشاهدة و برگ برندة مسلمانان یعنی تمدن بزرگ اسلامی اندلس که تلألؤ و ارتقای علمی آن قرنها غرب را مبهوت کرده بود، برای غربیها آزار دهنده بود،به ویژه که ورود دین اسلام به سرزمین اندلس از زیباترین و آرامترین و انسانیترین روشها بوده است؛ زیرا مردم فرهنگ دوست اندلس بدون جنگ و فشار نظامی آیین اسلام را در قرن سوم پذیرفتند.
استشراق غرب برای لکهدار کردن این ویژگی و برگ برنده، در تحقیقات خود در کتب خطی مسلمانان، توانستند به کتابی در تاریخ ورود اسلام به اندلس دست یابندکه نویسندة مسلمان آن در سرتاسر کتابش جز از خشونت و کشتار و رقابتهای خلفای عباسی و اموی و لشکرکشیهای فرماندهانش علیه یکدیگر و طرح مسموم ساختن یک فرماندار مسلمان اندلس توسط فرمانده بعدی و مانند آن سخنی در آن کتاب نگفته بود!
بالاتر آنکه حتی جرقة اصلی حرکت طارق بن زیاد ـ فرمانده شجاع سپاه اسلام و فاتح اندلس ـ را نیز تحریک یک شاهزاده دختری به نام سارا ـ دختر غیطشه آخرین پادشاه قوط اندلس ـ میداندکه از تصرف زمینهای ارثیاش توسط عمویش پیش خلیفه مسلمانان هشام بن عبدالملک شکایت برده بود. هشام نیز فوراً او رابه عقد عیسی بن مزاحم درآورد و در پی آن دو فرمانده اسلام با دو لشکر جداگانه به نام طارق ابن زیاد و موسی بن نصیر به اندلس حمله کردند، زمینهای غصب شده را برای آن دختر خانم پس گرفتند و سپس حرکت طارق (فاتح اسلامی اندلس) با این رنگ و لعاب ادامه یافت!![xxvi]
ـ انگیزه مستشرقان در نشر کتب قرائات
دکتر اسماعیل سالم عبدالعال مینویسد:
«انگیزه مستشرقان در چاپ و نشر کتب اختلاف قرائات، شعلهور کردن آتش فتنهای است که عثمان آن را خاموش کرد. آنگاه که مسلمانان بر یک نسخه اتفاق نظر کردند.
بر همین اساس که کتاب المصاحف تألیف ابوبکر عبدالله بن ابوداود برای اولین بار به واسطة یک مستشرق انگلیسی به نام آرتور جفری احیا و تحقیق و منتشر میشود.
جفری مقدمهای که مملو از دروغ و تهمت است نیز بر کتاب مصاحف مینگارد. او به این اندازه هم بسنده نکرده، بلکه کتاب القرآن، نزوله، تدوینه، ترجمته و تأثیره تألیف رژی بلاشر را در پایان این کتاب به آن ملحق کرده است. کتاب بلاشر نیز مملو از خباثت و فریب و سخنان بیهوده است.»[xxvii]
ـ انگیزه مستشرقان در نشر کتب تصوف و فرق اسلامی
دکتر محمد سید الجلیند ـ استاد دارالعلوم دانشگاه الأزهر ـ مینویسد:
«بدون شک یکی از انگیزههای مستشرقان در تحقیق کتب متصوفه و فرقههای کوچک اسلامی، یافتن نظریات شاذّ و اختلافات قدیمی تاریخی و دیدگاههای غلوّآمیز و غیر معقول فرقههای اسلامی و انتشار آنها در سطح جوامع اسلامی بوده است تا مسلمانان را به ادامه همان اختلافات و نقد و بررسی آنها مشغول سازند.»[xxviii]
در سال 1962 م در آلمان کتاب قطوری به نام عقاید اسلام نوشتة شرقشناس آلمانی هرمان استیگلر چاپ و پخش شد. در پایان این کتاب آمده است:
«بر ما واجب است تا دیدگاههای جدیدی نسبت به عقاید مسیحی خود پیدا کنیم تا فهم عمیقی نسبت به تعالیم اسلام داشته باشیم و بتوانیم یک مسلمان متدین را به درستی بشناسیم و برای این منظور از نقاط ضعفی که تاکنون به عنوان دلیل علیه اسلام به کار میبردیم، پرهیز کنیم. تا بتوانیم سدّ دفاعی جدیدی در دفاع از عقیده مسیحیت برپا سازیم. دفاعی که بتواند پاسخگوی روح جوان و بالنده اسلامی و تحول فکری مسلمانان باشد.»[xxix]
غریبان اعتراف کردند که قبل از این، اشکالات زیاد آنان، براساس مجهولات و خرافات رایج در بین مسلمانان مبتنی بوده، نه بر خود اسلام.
ادامه دارد ...
[i]. الاستشراق و الخلفیّة الفکریّة، ص 19.
[ii]. Rudi Paret.
[iii]. همان، ص 20.
[iv]. طبقات المستشرقین، عبدالحمید صالح حمدان، ص 3، مکتبة مدبولی، لیبی، بیتا.
[v]. الفکر الاستشراقی تاریخه و تقویمه، محمد دسوقی، دارالوفاء، ص 17 و 20، المستشرقون، عقیقی: 1/110.
[vi]. الاستشراق و الخلفیة الفکریة، ص 20.
[vii]. نقد الخطاب الاستشراقی، ساسی سالم الحاج، المدار الاسلامی، ج 1، ص 28.
[viii]. شرق شناسی، ادوارد سعید، ص 112.
[ix]. مکاتب الرسول...
[x]. الاستشراق و الخلفیة الفکریة، ص 19.
[xi]. الاستشراق و التاریخ الاسلامی، فاروق عمر فوزی، ص 52.
[xii]. Peter the venerable.
[xiii]. Cluny.
[xiv]. فرهنگ کامل خاورشناسان، ص 85؛ المستشرقون، عقیقی، ج 1، ص 122.
[xv]. تاریخ حرکة الاستشراق، ص 15 ـ 20؛ فرهنگ کامل خاورشناسان، ص 85؛ نقد الخطاب الاستشراقی، ص 44.
[xvi]. تاریخ حرکة الاستشراق، ص 14 و 15.
[xvii]. الحروب الصلیبیة فی شمال آفریقیه، ممدوح حسین، ص 19.
[xviii]. المستشرقون و الاسلام، ص 12.
[xix]. Raymon Lull.
[xx]. تاریخ حرکة الاستشراق، ص 31.
[xxi]. شرق شناسی، ادوارد سعید، ص 95، نقل از: نظرات مغرب زمین درباره اسلام در قرون وسطی، ساترن southern، چاپ دانشگاه هاروارد، ص 72.
[xxii]. الاستشراق و الخلفیه، ص 30.
[xxiii]. تاریخ حرکه الاستشراق، ص 4ـ61.
[xxiv]. التراث العربی و المستشرقون، ص 22.
[xxv]. همان، ص 20.
[xxvi]. ابن قوطیه، تاریخ فتح اندلس، متوفی 367، مترجم حمیدرضا شیخی، ص 33ـ30.
[xxvii]. دکتر اسماعیل سالم عبدالعال، المستشرقون والقرآن، ص 7، سلسله دعوة الحق لرابطة العالم الاسلامی، مکه، 1990.
[xxviii]. دکتر محمد السید الجلیند، الاستشراق و التبشیر، قرائة تاریخیه موجزه، ص 16.
[xxix]. سیر تاریخی و ارزیابی اندیشه شرق شناسی، ص 110.
دکتر محمدحسن زمانی
عضو هیئت علمی مرکز جهانی علوم اسلامی
برگرفته از مجله تخصصی قرآن و مستشرقان
سال اول ـ پاییز و زمستان 1385 ش ـ شماره اول
و سال دوم ـ بهار و تابستان 1386 ش ـ شماره دوم